l 

✧حقیقت همین بود، هممون بهش نیاز داشتیم،گوشه ای برای شنیده شدن ، برای اشکار کردن تمام اون چه که مخفی کردی یا نتونستی به زبون بیاریش.

از همونجا ، از همون شروع درد توی سینت بخاطر نگفتن گفتنی هات ، تبدیل به موجود جدیدی شدی.

به موجودی که بتونی ترشحات ذهنی و احساسات اشفته ات رو اشکار کنی. از یکجایی ، این موجود اسم و رسمی گرفت .
از همون موقع بهشون گفته شد ؛ نویسنده ، نقاش،رقاص، نوازنده.
از نظر من درون هر شخصی که نام و نشانی از نویسندگی نقاشی ، نواختن و ندارد ، یه هنرمند کشته شده وجود دارد .
احساساتی که بعد از عیان نکردنشون برای همیشه زیر عروق قلبی و شیار های مغز رنگ باختن و مخفی شدن
هممون یه هنرمند درون داریم ، برای ناگفته هامون.
شاید همین گفته تلنگری برای شروع تو باشد .(چرا که نه ؟)
و در اخر ممنونم از شخصی که منو با این دنیا اشنا کرد .(تاکو.)

࿇ ══━━━━✥◈✥━━━━══ ࿇


آخرین جستجو ها